این بدن منم گاهی زیادی باهام مهربونه. ساعت یه ربع به دو بیدارم میکنه و میگه که حالم ناخوشه! شاید نگرانه بره تو کما. منم برای اینکه باهاش تعارف دارم امشب، میرم فشارمو میگیرم که هشت روی ششه، ولی دیگه بابت تست قندخون شرمنده! حال سوزن زدن ندارم! دلم "کیک تولد" میخواد که تو تاریکی بشینم "تنهایی" بخورم. حالا که تولد حضرت مسیحه ، از همین تریبون اعلام میکنم بیزحمت یه کیک تولد خوب که گردو داره رو میز ظاهر کنید.

پ.ن: وقتی بیدار شدم، careless whisper از seether ، هنوز داشت از hands free شنیده میشد. این مدلش که راکه ازونکه جورج مایکل خونده، بیشتر با روحیه و سلیقه من سازگاره.