reName

برنامه تون چیه برا امروز و این تاریخ؟ منکه دلم ازونا میخواد و امکانات نیست((: اتفاقا دیروز یه نفری یه اشاره ای بهش کرد و خواست حرفو به جاهای ناجور بکشونه (و شاید از حرف به عمل!) منم برخلاف میل درونیم طوری رفتار کردم که انگار نرگس پنج ساله از تهرانم و خبر ندارم چی به چیه، والا! ولی ازونور داشتم می مردم برای هر چیز کوچیکی که به فلان مربوطه! برنامه ی دیگه ام هم اینه که همگی جمع شیم خونه مامانم که این یعنی کار و خستگی و ظرف شستن و جمع و پهن کردن و سروصدا و.. 

انقدر اتفاق نیفتاده که میتونم بگم دیشب برای اولین بار ساعت ده/ده و نیم خوابیدم و هربار از خواب پریدم خودمو پیش پیش کردم دوباره خوابیدم تا شیش صبح. ولی الان میخوام بخوابم باز!