توسط نرگس
| شنبه ۸ فروردین ۱۳۹۴ | 1:48
ما دیشب ساعت دوازده اومدیم خونه و مسافرتامون تموم شد. خیلی خسته شدم ولی خوب بود. با اینکه خیلی جاها به شلوغی برخوردیم یا بچه ها خسته شدن و اذیت کردن یا ترافیک و اینا... ولی بهتر از خونه موندن بود. الان دلم میخواد برم بخوابم ولی هی به خودم میگم ده دقیقه دیگه! تازه دارم به خوردن هم فکر میکنم کم کم.
امسال توی مسافرت دسته جمعی یا فامیل شوهر احساس کردم چقدر تغیییر کردم. از خودم و رفتارم راضی بودم. حس کردم با اعتمادبه نفس تر و باثبات تر هستم.
چرا همه به من میگن چقدر لاغر شدی؟!!! میترسم چشم بخورم چاق بشما! اخه من اصلا وزن کم نکردم از تابستون. ولی خب لاغرم و وقتی بقیه تپل باشن بیشتر میام تو چشم. خدایا یکم فامیل شوهر منو لاغر کن هم به خاطر خودشون هم به خاطر خودم.