توسط نرگس
| پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۵ | 10:4
سه روز مانده به سی و یک سالگی، هنوز هم با حسرت به زنها نگاه میکنم. به بعضی رفتارها و حرف ها و اداها. مثل کسی که از کره ای دیگر آمده باشد. تنها چیزی که در مورد خودم توانستم باور کنم مادر بودن است، ولی زن بودن نه، مرد بودن هم نه، فقط مادر بودن!
دوستی که مرا از دوازده سالگی میشناسد و خیلی خیلی اجتماعی و محبوب است، به من میگوید تو اولین کسی هستی که میبینم بعد از بچه حالش بهتر شده! نمیداند که من اینگونه هویت پیدا کردم.